فروشگاه  اشتراك اين پايگاه در گوگل  كسب درآمد از اينترنت  موسيقي  دانلود  خانه

غسل مس ميت

مسأله 527 ـ اگر كسى بدن انسان مرده اى را كه سرد شده و غسلش نداده اند، مس كند يعنى جائى از بدن خود را به آن برساند بايد غسل مس ميت نمايد، چه در خواب مس كند چه در بيدارى با اختيار مس كند يا بى اختيار حتى اگر ناخن و استخوان او به ناخن و استخوان ميت برسد بايد غسل كند، ولى اگر حيوان مرده اى را مس كند غسل بر او واجب نيست.

مسأله 528 ـ براى مس مرده اى كه تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نيست اگر چه جائى را كه سرد شده مس نمايد.

مسأله 529 ـ اگر موى خود را به بدن ميت برساند يا بدن خود را به موى ميت يا موى خود را به موى ميت برساند، چنانچه مو خيلى بلند و خارج از متعارف نباشد بنحوى كه عرفاً مس ميت بر او صدق نمايد بايد غسل كند.

مسأله 530 ـ براى مس بچه مرده، حتى بچه سقط شده اى كه چهار ماه او تمام شده غسل مس ميت واجب است. و بنابر احتياط مستحب براى بچه سقط شده اى كه از چهار ماه كمتر دارد غسل كند، بنابر اين اگر بچه چهار ماهه اى مرده به دنيا بيايد، چنانچه بدن او در حال سقط شدن سرد شده باشد، مادر او بايد غسل مس ميت كند، و اما اگر از چهار ماه كمتر داشته باشد، واجب نيست مادر او غسل نمايد.

مسأله 531 ـ بچه اى كه بعد از مردن مادر به دنيا مى آيد، چنانچه در آنحال بدن مادرش سرد شده باشد، وقتى بالغ شد واجبست غسل مسّ ميت كند.

مسأله 532 ـ اگر شخصى، ميتى را كه سه غسل او كاملاً تمام شده مس نمايد غسل بر او واجب نمى شود، ولى اگر پيش از آنكه غسل سوم تمام شود جائى از بدن او را مس كند اگر چه غسل سوم آنجا تمام شده باشد، بايد غسل مس ميت نمايد.

مسأله 533 ـ اگر ديوانه يا بچه نابالغى ميت را مس كند، بعد از آنكه آن ديوانه عاقل يا بچه، بالغ شد بايد غسل مس ميت نمايد.

مسأله 534 ـ اگر از بدن زنده يا مرده اى كه غسلش نداده اند، قسمتى كه داراى استخوان است جدا شود و پيش از آنكه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آنرا مس نمايد، بايد غسل مس ميت كند، ولى اگر قسمتى كه جدا شده استخوان نداشته باشد براى مس آن، غسل احوط است.

مسأله 535 ـ براى مس استخوانى كه گوشت ندارد و آنرا غسل نداده اند چه از مرده جدا شده باشد چه از زنده، بنابر احتياط واجب بايد غسل كرد و همچنين است براى مس دندانى كه از مرده جدا شده، در صورتى كه آن مرده را غسل نداده باشند، ولى براى مس دندانى كه از زنده جدا شده و گوشت ندارد، يا گوشت آن خيلى كم است، غسل واجب نيست.

مسأله 536 ـ غسل مس ميت را بايد مثل غسل جنابت انجام دهند، ولى كسى كه غسل مس ميت كرده، اگر بخواهد نماز بخواند، بايد وضو هم بگيرد.

مسأله 537 ـ اگر چند ميت را مس كند يا يك ميت را چند بار مس نمايد يك غسل كافى است.

مسأله 538 ـ براى كسى كه بعد از مس ميت غسل نكرده است، توقف در مسجد و جماع و خواندن سوره هائى كه سجده واجب دارد مانعى ندارد، ولى براى نماز و مانند آن بايد غسل كند و وضو بگيرد.

 

احكام محتضر

مسأله 539 ـ مسلمانى را كه محتضر است يعنى در حال جان دادن مى باشد مرد باشد يا زن، بزرگ باشد يا كوچك، بايد به پشت بخوابانند، به طورى كه كف پاهايش به طرف قبله باشد و اگر خواباندن او كاملاً به اين طور ممكن نيست تا اندازه اى كه ممكن است بايد به اين دستور عمل كنند و چنانچه خواباندن او به هيچ قسم ممكن نباشد، اولى و بهتر آنست كه او را رو به قبله بنشانند و اگر آن هم نشود، او را به پهلوى راست و اگر آن هم نشود به پهلوى چپ رو به قبله بخوابانند اگر موجب اذيت او نشود.

مسأله 540 ـ احتياط واجب آنست كه تا وقتى غسل ميت تمام نشده، او را روبه قبله بخوابانند، ولى بعد از آنكه غسلش تمام شد، بهتر است او را مثل حالتى كه بر او نماز مى خوانند بخوابانند.

مسأله 541 ـ رو به قبله كردن محتضر بر هر مسلمان واجبست و اجازه گرفتن از ولى او لازم نيست. و اگر بعضى انجام دهند از ديگران ساقط مى شود.

مسأله 542 ـ مستحب است شهادتين و اقرار به دوازده امام عليهم السلام و ساير عقائد حقه را به كسى كه در حال جان دادن است طورى تلقين كنند كه بفهمد، و نيز مستحب است چيزهائى را كه گفته شد، تا وقت مرگ تكرار كند.

مسأله 543 ـ مستحب است اين دعاها را طورى به محتضر تلقين كنند كه بفهمد:(اَللّهُمَّ اغْفِرْلِىَ الْكَثيرَ مِنْ مَعاصيكَ وَ اقْبَلْ مِنّى الْيَسيرَ مِن طاعَتِكَ يا مَن يَقْبَلُ الْيَسيرَ وَ يَعفوُ عَنِ الْكَثيرِ اِقْبَل مِنّى الْيَسيرَ وَ اعْفُ عَنّى الْكَثير اِنَّكَ اَنّتَ الْعَفُوُّ الْغَفُوُر اَلّلهُمَّ ارْحَمْنى فَانَّكَ رَحيمٌ ).

مسأله 544 ـ مستحب است كسى را كه سخت جان مى دهد، اگر ناراحت نمى شود، و سبب تعجيل مرگ او نشود، به جائى كه نماز مى خوانده ببرند.

مسأله 545 ـ مستحب است براى راحت شدن محتضر بر بالين او، سوره مباركه(يس) و (الصافات) و (احزاب) و (آية الكرسى) و آيه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آيه آخر سوره بقره بلكه هر چه از قرآن ممكن است بخوانند.

مسأله 546 ـ گذاشتن چيزى روى شكم محتضر و بودن جنب و حائض نزد او و گريه كردن و تنها گذاشتن زنها نزد او، مكروه است. و همچنين تنها گذاشتن او بعد از موت و در بعض كتب حرف زدن زياد را نزد محتضر از مكروهات شمرده اند.

 

احكام بعد از مرگ

مسأله 547 ـ بعد از مرگ مستحب است، چشمها و لبها و چانه ميت را ببندند و دست و پاى او را دراز كنند و پارچه اى روى او بيندازند و اگر شب مرده است، در جائى كه مرده چراغ روشن كنند و براى تشييع جنازه او مؤمنين را خبر كنند و در دفن او عجله نمايند، ولى اگر يقين به مردن او ندارند بايد صبر كنند تا معلوم شود، و نيز اگر ميت زن حامله باشد و بچه در شكم او زنده باشد، بايد به قدرى دفن را عقب بيندازند، كه پهلوى چپ او را بشكافند و طفل را بيرون آورند و پهلو را بدوزند.

 

احكام غسل و كفن و نماز و دفن ميت

مسأله 548 ـ غسل و كفن و نماز و دفن مسلمان اگر چه دوازده امامى نباشد بر هر مكلفى واجب است، و اگر بعضى انجام دهند از ديگران ساقط مى شود، و چنانچه هيچكس انجام ندهد، همه معصيت كرده اند.

مسأله 549 ـ اگر كسى مشغول كارهاى ميت شود بر ديگران واجب نيست اقدام نمايند، ولى اگر او عمل را نيمه كاره بگذارد، بايد ديگران تمام كنند.

مسأله 550 ـ اگر انسان يقين كند كه ديگرى مشغول كارهاى ميت شده واجب نيست به كارهاى ميت اقدام كند، ولى اگر شك يا گمان دارد، بايد اقدام نمايد.

مسأله 551 ـ اگر كسى بداند غسل يا كفن يا نماز يا دفن ميت را باطل انجام داده اند، بايد دوباره انجام دهد، ولى اگر گمان دارد كه باطل بوده، يا شك دارد كه درست بوده يا نه، لازم نيست اقدام نمايد.

مسأله 552 ـ براى غسل و كفن و نماز و دفن ميت، بايد از ولى او اجازه بگيرند.

مسأله 553 ـ ولى زن شوهر او است و بعد از او، مردهائى كه از ميت ارث مى برند مقدم بر زنهاى ايشانند

مسأله 554 ـ اگر كسى بگويد من وصىّ يا ولىّ ميّتم، يا ولى ميت به من اجازه داده كه غسل و كفن و دفن ميت را انجام دهم، چنانچه به حرف او اطمينان دارند و ديگرى هم نمى گويد من ولى يا وصى ميتم يا ولى ميت به من اجازه داده است، انجام كارهاى ميت با اوست و اگر به حرف او اطمينان ندارند، يا ديگرى مى گويد من ولى يا وصى ميتم، يا ولى ميت به من اجازه داده است، در صورتى كه دو نفر عادل به گفته اولى شهادت دهند بايد حرف او را قبول كرد.

مسأله 555 ـ اگر ميت براى غسل و كفن و دفن و نماز خود غير از ولى كس ديگرى را معين كند، احتياط واجب آن است كه ولى و آن كس، هر دو اجازه بدهند و لازم نيست كسى كه ميت، او را براى انجام اين كارها معين كرده، اين وصيت را قبول كند، ولى اگر قبول كرد، بايد به آن عمل نمايد.

 

احكام غسل ميت

مسأله 556 ـ واجب است ميت را سه غسل بدهند. اول ـ به آبى كه با سدر مخلوط باشد. دوم ـ به آبى كه با كافور مخلوط باشد. سوم ـ با آب خالص.

مسأله 557 ـ سدر و كافور بايد به اندازه اى زياد نباشد، كه آب را مضاف كند و باندازه اى هم كم نباشد، كه نگويند سدر و كافور با آب مخلوط شده است.

مسأله 558 ـ اگر سدر و كافور باندازه اى كه لازم است پيدا نشود، بنابر احتياط واجب بايد مقدارى كه به آن دسترسى دارند در آب بريزند.

مسأله 559 ـ كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته است اگر پيش از تمام كردن طواف حج يا عمره بميرد، نبايد او را با آب كافور غسل دهند و به جاى آن بايد با آب خالص غسلش بدهند.

مسأله 560 ـ اگر سدر و كافور يا يكى از اينها پيدا نشود، يا استعمال آن جايز نباشد مثل آنكه غصبى باشد، بايد به جاى هر كدام كه ممكن نيست، ميت را با آب خالص غسل بدهند.

مسأله 561 ـ كسى كه ميت را غسل مى دهد، بايد مسلمان دوازده امامى و بالغ و عاقل باشد و مسائل غسل راهم بداند.

مسأله 562 ـ كسى كه ميت را غسل مى دهد، بايد قصد قربت داشته باشد يعنى غسل را براى انجام فرمان خداوند عالم بجا آورد.

مسأله 563 ـ غسل بچه مسلمان اگر چه از زنا باشد واجب است، و غسل و كفن و دفن كافر و اولاد او جايز نيست، و كسى كه از بچگى ديوانه بوده و به حال ديوانگى بالغ شده چنانچه پدر و مادر او يا يكى از آنان مسلمان باشند، بايد او را غسل داد، و اگر هيچ كدام آنان مسلمان نباشند، غسل دادن او جايز نيست.

مسأله 564 ـ بچه سقط شده را اگر چهار ماه يا بيشتر دارد، بايد غسل بدهند و اگر چهار ماه ندارد، بايد در پارچه اى بپيچند و بدون غسل دفن كنند.

مسأله 565 ـ حرام است مرد زن را، و زن مرد را غسل بدهد، ولى زن مى تواند شوهر خود را غسل دهد و شوهر هم مى تواند زن خود را غسل دهد، اگر چه احتياط مستحب آنست كه زن، شوهر خود و شوهر، زن خود را غسل ندهد.

مسأله 566 ـ مرد مى تواند دختر بچه اى را كه سن او از سه سال بيشتر نيست غسل دهد، زن هم مى تواند پسر بچه اى را كه سه سال بيشتر ندارد غسل دهد.

مسأله 567 ـ اگر براى غسل دادن ميتى كه مرد است مرد پيدا نشود، زنانى كه با او نسبت دارند و محرمند، مثل مادر و خواهر و عمه و خاله يا به واسطه شير خوردن با او محرم شده اند، مى توانند از زير لباس يا چيزى كه بدن او را بپوشاند غسلش بدهند و نيز اگر براى غسل ميت زن، زن ديگرى نباشد و مردهائى كه با او نسبت دارند و محرم اند يا به واسطه شير خوردن با او محرم شده اند، مى توانند از زير لباس او را غسل دهند.

مسأله 568 ـ اگر ميت و كسى كه او را غسل مى دهد هر دو مرد يا هر دو زن باشند، بهتر آنست كه غير از عورت، جاهاى ديگر ميت برهنه باشد.

مسأله 569 ـ نگاه كردن به عورت ميت حرام است، و كسى كه او را غسل مى دهد اگر نگاه كند معصيت كرده، ولى غسل باطل نمى شود.

مسأله 570 ـ اگر جائى از بدن ميت نجس باشد، بايد پيش از آنكه آنجا را غسل بدهند آب بكشند، و احتياط مستحب آن است كه تمام بدن ميت، پيش از شروع به غسل پاك باشد.

مسأله 571 ـ غسل ميت مثل غسل جنابت است، و احتياط واجب آن است كه تا غسل ترتيبى ممكن است ميت را غسل ارتماسى ندهند، ولى در غسل ترتيبى هر يك از سه قسمت بدن را مى توانند در آب كثير فرو ببرند.

مسأله 572 ـ كسى را كه در حال حيض يا در حال جنابت مرده، لازم نيست غسل حيض يا غسل جنابت بدهند، بلكه همان غسل ميت براى او كافيست.

مسأله 573 ـ مزد گرفتن براى غسل دادن ميت محل اشكال است، و اگر كسى براى گرفتن مزد، ميت را غسل دهد در صورتى كه قصد قربت از او متمشى نشود آن غسل باطل است، ولى مزد گرفتن براى كارهاى مقدماتى غسل مانعى ندارد.

مسأله 574 ـ اگر آب پيدا نشود يا استعمال آن مانعى داشته باشد، بنابر اظهر عوض هر سه غسل، ميت را يك تيمم بدهند كافى است، و سزاوار نيست ترك احتياط به سه تيمم عوض هر سه غسل، پس احتياط مستحب آنست كه اولاً يك تيمم بدهند عوض از مجموع اغسال و بعد براى هر غسلى يك تيمم بدهند.

مسأله 575 ـ كسى كه ميت را تيمم مى دهد، بايد دست خود را به زمين بزند و به صورت و پشت دستهاى ميت بكشد، و اگر ممكن باشد احتياط واجب آنست كه با دست ميت هم او را تيمم بدهد.

 

احكام كفن ميت

مسأله 576 ـ ميت مسلمان را بايد با سه پارچه كه آنها را لنگ و پيراهن و سر تا سرى مى گويند كفن نمايند.

مسأله 577 ـ لنگ بايد از ناف تا زانو بدن را بپوشاند، و بهتر آنست كه از سينه تا روى پا برسد، و پيراهن بايد از سرشانه تا نصف ساق يا تمام بدن را بپوشاند و بهتر آنست كه تا روى پا برسد، و درازاى سرتاسرى بايد به قدرى باشد كه بستن دو سر آن ممكن باشد، و پهناى آن بايد باندازه اى باشد كه يك طرف آن روى طرف ديگر بيايد.

مسأله 578 ـ مقدارى از لنگ كه از ناف تا زانو را مى پوشاند، و مقدارى از پيراهن كه از شانه تا نصف ساق را مى پوشاند مقدار واجب كفن است،و آنچه بيشتر از اين مقدار كه در مسأله قبل گفته شد مقدار مستحب كفن مى باشد.

مسأله 579 ـ اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند كه بيشتر از مقدار واجب كفن را كه در مسأله قبل گفته شد از سهم آنان بردارند اشكال ندارد. و احتياط واجب آن است كه بيشتر از مقدار واجب كفن را از سهم وارثى كه بالغ نشده برندارند.

مسأله 580 ـ اگر كسى وصيت كرده باشد كه مقدار مستحب كفن را كه در دو مسأله قبل گفته شد از ثلث مال او بردارند، يا وصيت كرده باشد ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولى مصرف آنرا معين نكرده باشد يا فقط مصرف مقدارى از آن را معين كرده باشد، مى توانند مقدار مستحب كفن را از ثلث مال او بردارند.

مسأله 581 ـ اگر ميت وصيت نكرده باشد كه كفن را از ثلث مال او بردارند مى توانند از اصل مال بردارند، و واجب است كه مقدار واجب كفن را به ارزانترين قيمتى كه ممكن است تهيه نمايند، و لازم نيست ورثه بالغ به مقدار زايد اجازه بدهند تا مقدارى را كه اجازه داده اند، از سهم آنان برداشته شود.

مسأله 582 ـ كفن زن بر شوهر است، اگر چه زن از خود مال داشته باشد و همچنين اگر زن را به شرحى كه در كتاب طلاق گفته مى شود طلاق رجعى بدهند و پيش از تمام شدن عده بميرد شوهرش بايد كفن او را بدهد. و چنانچه شوهر بالغ نباشد يا ديوانه باشد ولى شوهر بايد از مال او كفن زن را بدهد.

مسأله 583 ـ كفن ميت بر خويشان او واجب نيست، اگر چه مخارج او در حال زندگى بر آنان واجب باشد.

مسأله 584 ـ اگر هر يك از سه پارچه كفن به قدرى نازك باشد كه بدن ميت از زير آن پيدا باشد، ولكن با مجموع سه پارچه، بدن ميت پوشيده شود اقوى كفايت است.

مسأله 585 ـ كفن كردن با پوست مردار و چيز غصبى اگر چيز ديگرى هم پيدا نشود جايز نيست. و چنانچه كفن ميت غصبى باشد و صاحب آن راضى نباشد، بايد از تنش بيرون آورند، اگر چه او را دفن كرده باشند.

مسأله 586 ـ كفن كردن ميت با چيز نجس و با پارچه ابريشمى خالص و يا پارچه اى كه با طلا بافته شده جايز نيست، ولى در حال ناچارى اشكال ندارد.

مسأله 587 ـ كفن كردن با پارچه اى كه از پشم يا موى حيوان حرام گوشت تهيه شده در حال اختيار جايز نيست، و احتياط واجب آنست كه با پوست حيوان حلال گوشتى هم كه به دستور شرع كشته شده ميت را كفن نكنند، ولى اگر كفن از مو و پشم حيوان حلال گوشت باشد اشكال ندارد، اگر چه احتياط مستحب آنست كه با اين دو هم كفن ننمايند.

مسأله 588 ـ اگر كفن ميت به نجاست خود او، يا به نجاست ديگرى نجس شود چنانچه كفن ضايع نمى شود،بايد مقدار نجس را بشويند يا ببُرند، اگر چه بعد از گذاشتن در قبر باشد، و اگر شستن يا بريدن آن ممكن نيست در صورتى كه عوض كردن آن ممكن باشد بايد عوض نمايد.

مسأله 589 ـ كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته اگر بميرد بايد مثل ديگران كفن شود، و پوشاندن سر و صورتش اشكال ندارد.

مسأله 590 ـ مستحب است انسان در حال سلامتى، كفن و سدر و كافور خود را تهيه كند.

 

احكام حنوط

مسأله 591 ـ بعد از غسل واجب است ميت را حنوط كنند، يعنى به پيشانى و كف دستها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهاى او كافور بمالند. و مستحب است به سر بينى ميت هم كافور بمالند، و بايد كافور سائيده و تازه باشد، و اگر به واسطه كهنه بودن، عطر او از بين رفته باشد كافى نيست.

مسأله 592 ـ احتياط مستحب آنست كه اول كافور را به پيشانى ميت بمالند.

مسأله 593 ـ بهتر آنست كه ميت را پيش از كفن كردن حنوط نمايند، اگر چه در بين كفن كردن و بعد از آن هم مانعى ندارد.

مسأله 594 ـ كسى كه براى حج يا عمره احرام بسته است اگر پيش از تمام كردن طواف بميرد، حنوط كردن او جايز نيست.

مسأله 595 ـ زنى كه شوهر او مرده و هنوز عده اش تمام نشده اگر چه حرام است خود را خوشبو كند، ولى چنانچه بميرد حنوط او واجب است.

مسأله 596 ـ احتياط واجب آنست كه، ميت را با مشك و عنبر و عود و عطرهاى ديگر خوشبو نكنند، و اينها را با كافور مخلوط ننمايند.

مسأله 597 ـ مستحب است، قدرى تربت حضرت سيدالشهداء عليه السلام با كافور مخلوط كنند، ولى بايد از آن كافور به جاهائى كه بى احترامى مى شود نرسانند، و نيز بايد تربت به قدرى زياد نباشد، كه وقتى با كافور مخلوط شد آنرا كافور نگويند.

مسأله 598 ـ اگر كافور پيدا نشود، يا فقط به اندازه غسل باشد حنوط لازم نيست، و چنانچه از غسل زياد بيايد ولى به همه هفت عضو نرسد، احوط آنست كه اول به پيشانى و اگر زياد آمد به جاهاى ديگر بمالند.

مسأله 599 ـ مستحب است دو چوب تر و تازه در قبر همراه ميت بگذارند.

 

احكام نماز ميت

مسأله 600 ـ نماز خواندن بر ميت مسلمان اگر چه بچه باشد واجب است ولى بايد پدر و مادر آن بچه يا يكى از آنان مسلمان باشند، و شش سال بچه تمام شده باشد.

مسأله 601 ـ نماز خواندن بر بچه اى كه شش سال او تمام نشده مستحب است، ولى نماز خواندن بر بچه اى كه مرده به دنيا آمده مستحب نيست.

مسأله 602 ـ نماز ميت بايد بعد از غسل و حنوط و كفن كردن او خوانده شود، و اگر پيش از اينها يا در بين اينها بخوانند، اگر چه از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد كافى نيست.

مسأله 603 ـ كسى كه مى خواهد نماز ميت بخواند، لازم نيست با وضو يا غسل يا تيمم باشد، و بدن و لباسش پاك باشد، و اگر لباس او غصبى هم باشد اشكال ندارد اگر چه احتياط مستحب آنست كه تمام چيزهائى را كه در نمازهاى ديگر لازم است رعايت كند.

مسأله 604 ـ كسى كه بر ميت نماز مى خواند بايد رو به قبله باشد، و نيز واجبست ميت را مقابل او به پشت بخوابانند، به طورى كه سر او به طرف راست نمازگزار و پاى او به طرف چپ نمازگزار باشد.

مسأله 605 ـ مكان نمازگزار بايد غصبى نباشد، و نيز بايد از جاى ميت پست تر يا بلندتر نباشد، ولى پستى و بلندى مختصر اشكال ندارد.

مسأله 606 ـ نمازگزار بايد از ميت دور نباشد، ولى كسى كه نماز ميت را به جماعت مى خواند اگر از ميت دور باشد، چنانچه صفها به يكديگر متصل باشد اشكال ندارد.

مسأله 607 ـ نمازگزار بايد مقابل ميت بايستد، ولى اگر نماز به جماعت خوانده شود وصف جماعت از دو طرف ميت بگذرد، نماز كسانى كه مقابل ميت نيستند اشكال ندارد.

مسأله 608 ـ بين ميت و نمازگزار بايد پرده و ديوار يا چيزى مانند اينها نباشد، ولى اگر ميت در تابوت و مانند آن باشد اشكال ندارد.

مسأله 609 ـ در وقت خواندن نماز بايد عورت ميت پوشيده باشد، و اگر كفن كردن او ممكن نيست، بايد عورتش را اگر چه با تخته و آجر و مانند اينها باشد بپوشانند.

مسأله 610 ـ نماز ميت را بايد ايستاده و با قصد قربت بخواند، و در موقع نيت ميت را معين كند، مثلاً نيت كند نماز مى خوانم بر اين ميت قربةً الى الله.

مسأله 611 ـ اگر كسى نباشد كه بتواند نماز ميت را ايستاده بخواند مى شود نشسته بر او نماز خواند.

مسأله 612 ـ اگر ميت وصيت كرده باشد كه شخص معينى بر او نماز بخواند احتياط واجب آنست كه آن شخص از ولى ميت اجازه بگيرد، و بر ولى هم واجب است كه اجازه بدهد.

مسأله 613 ـ مكروه است بر ميت چند مرتبه نماز بخوانند، ولى اگر ميت اهل علم و تقوى باشد مكروه نيست.

مسأله 614 ـ اگر ميت را عمداً يا از روى فراموشى يا به جهت عذرى بدون نماز دفن كنند، يا بعد از دفن معلوم شود، نمازى كه بر او خوانده شده باطل بوده است تاوقتى جسد او از هم نپاشيده، واجبست با شرطهائى كه براى نماز ميت گفته شده بر قبرش نماز بخوانند.

 

دستور نماز ميت

مسأله 615 ـ نماز ميت پنج تكبير دارد و اگر نمازگزار پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافى است. بعد از نيت و گفتن تكبير اول بگويد:(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ) و بعد از تكبير دوم بگويد: (اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد) و بعد از تكبير سوم بگويد: (اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُومِنينَ وَ الْموُمِناتِ) و بعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است بگويد: ( اَللّهُمَّ اغْفِر لِهذا الْمَيِّتِ) و اگر زن است بگويد:(اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذهِ المَيِّتِ) و بعد تكبير پنجم را بگويد و بهتر است بعد از تكبير اول بگويد: (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبُدُهُ وَ رَسُوُلُه اَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً بَيْنَ يَدَىِ السْاعَةِ) و بعد از تكبير دوم بگويد: (اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ بارِكْ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّد كَأَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى اِبراهيمَ وَ آلِ اِبْراهيمَ اِنَّكَ حَميدٌ مَجيدٌ وَصَلِّ عَلى جَميعِ الانبياءِ وَ الْمُرْسَلينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدّيقينَ وَ جَميع عِبادِ الله الصّالحين) و بعد از تكبير سوم بگويد: (اَلّلهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُومِنينَ وَ المُؤمِناتِ وَ الّمُسّلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ اَلاحياءِ مِنْهُمْ وَ الاَمْواتِ تابِعْ بَينَنا وَ بَيْنَهُم بِالْخَيراتِ اِنَّكَ مُجيبُ الدَّعَواتِ اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىء قَديرٌ).

و بعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است بگويد: (اَللّهُمَّ اِنَّ هذا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ وَ ابْنُ اَمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وَ اَنْتَ خَيْرُ مَنْزُول بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَيْراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا اَللّهُمَّ اِنْ كانَ مُحسِناً فَزِدْ فى اِحْسانِهِ وَ اِنْ كانَ مُسيئَاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِر لَهُ، اَلّلهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ فى أَعْلى عِلِّيِّينَ وَ اَخْلِفْ عَلى أهْلِهِ فى الغابرينَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِكَ يا ارْحَمَ الرّاحِمين) و بعد تكبير پنجم را بگويد ولى اگر ميت زن است بعد از تكبير چهارم بگويد: (اَللّهُمَّ اِنَّ هذهِ اَمَتُكَ وَ إبْنَةُ عَبْدِكَ وَ ابْنةُ اَمَتِكَ نَزَلَتْ بكَ وَ اَنْتَ خَيْرُ مَنْزُول بِه اَللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنها اِلا خَيراً وَ اَنْتَ اَعْلَمُ بها مِنّا اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدُ فى اِحْسانِها وَ إِنْ كانَتْ مُسيئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِر لَها اَللّهُمَّ اجْعَلها عِنْدَكَ فى أَعْلى عِلِّييِّنَ وَ اَخلِفْ عَلى أَهْلِها فى الْغابِرينَ وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِكَ يا أَرْحَمَ الرّاحِمينَ)

مسأله 616 ـ بايد تكبيرها و دعاها را طورى پشت سرهم بخواند، كه نماز از صورت خود خارج نشود.

مسأله 617 ـ كسى كه نماز ميت را به جماعت مى خواند، بايد تكبيرها و دعاهاى آنرا هم بخواند.

 

مستحبات نماز ميت

مسأله 618 ـ چند چيز در نماز ميت مستحب است: اول كسى كه نماز ميت مى خواند با وضو يا غسل يا تيمم باشد و احتياط مستحب آنست، در صورتى تيمم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد، يا بترسد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند به نماز ميت نرسد. دوم اگر ميت مرد است، امام جماعت يا كسى كه فرادى به او نماز مى خواند، مقابل وسط قامت او بايستد، و اگر ميت زن است مقابل سينه اش بايستد. سوم پا برهنه نماز بخواند. چهارم در هر تكبير دستها را بلند كند. پنجم فاصله او با ميت به قدرى كم باشد كه اگر باد لباسش را حركت دهد به جنازه برسد. ششم نماز ميت را به جماعت بخواند. هفتم امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند، و كسانى كه با او نماز مى خوانند، آهسته بخوانند. هشتم در جماعت اگر چه مأموم يك نفر باشد، عقب امام بايستد. نهم نمازگزار به ميت و مؤمنين زياد دعا كند. دهم پيش از نماز سه مرتبه بگويد: الصَّلوة يازدهم نماز را در جائى بخوانند، كه مردم براى نماز ميت بيشتر به آنجا مى روند. دوازدهم زن حائض اگر نماز ميت را به جماعت مى خواند، در صفى تنها بايستد.

مسأله 619 ـ خواندن نماز ميت در مساجد مكروه است، ولى در مسجد الحرام مكروه نيست.

 

احكام دفن

مسأله 620 ـ واجب است ميت را طورى در زمين دفن كنند كه بوى او بيرون نيايد، و درندگان هم نتوانند بدنش را بيرون آورند، و اگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را بيرون آورد، بايد قبر را با آجر و مانند آن محكم كنند.

مسأله 621 ـ اگر دفن ميت در زمين ممكن نباشد، مى توانند به جاى دفن، او را در بنا يا تابوت بگذارند.

مسأله 622 ـ ميت را بايد در قبر به پهلوى راست طورى بخوابانند كه جلوى بدن او رو به قبله باشد.

مسأله 623 ـ اگر كسى در كشتى بميرد، چنانچه جسد او فاسد نمى شود و بودن او در كشتى مانعى ندارد بايد صبر كنند تا به خشكى برسد و او را در زمين دفن كنند. وگرنه بايد در كشتى غسلش بدهند و حنوط و كفن كنند و پس از خواندن نماز ميت چيز سنگينى به پايش ببندند و به دريا بيندازند، يا او را در خمره بگذارند و درش را ببندند و به دريا بيندازند، و اگر ممكن است بايد او را در جائى بيندازند كه فوراً طعمه حيوانات نشود.

مسأله 624 ـ اگر بترسند كه دشمن، قبر ميت را بشكافد و بدن او را بيرون آورد و گوش يا بينى يا اعضاى ديگر او را ببُرد، چنانچه ممكن باشد بايد به طورى كه در مسأله پيش گفته شد او را به دريا بيندازند.

مسأله 625 ـ مخارج انداختن در دريا و مخارج محكم كردن قبر ميت را در صورتى كه لازم باشد، بايد از اصل مال ميت بردارند.

مسأله 626 ـ اگر زن كافره بميرد و بچه در شكم او مرده باشد، يا هنوز روح به بدن او داخل نشده باشد، چنانچه پدر بچه مسلمان باشد، بايد زن را در قبر به پهلوى چپ پشت به قبله بخوابانند كه روى بچه به طرف قبله باشد.

مسأله 627 ـ دفن مسلمان، در قبرستان كفار و دفن كافر، در قبرستان مسلمانان جايز نيست

مسأله 628 ـ دفن مسلمان در جائى كه بى احترامى به او باشد، مانند جائى كه خاكروبه و كثافت مى ريزند، جايز نيست.

مسأله 629 ـ دفن ميت در جاى غصبى و در زمينى كه مثل مسجد براى غير دفن كردن وقف شده، جائز نيست.

مسأله 630 ـ دفن ميت در قبر مرده ديگر جايز نيست، مگر آنكه قبر كهنه شده و ميت اولى از بين رفته باشد.

مسأله 631 ـ چيزى كه از ميت جدا مى شود، اگر چه مو و ناخن و دندانش باشد بايد با او دفن شود. و دفن ناخن و دندانى كه در حال زندگى از انسان جدا مى شود مستحب است.

مسأله 632 ـ اگر كسى در چاه بميرد و بيرون آوردنش ممكن نباشد، بايد در چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.

مسأله 633 ـ اگر بچه در رحم مادر بميرد و ماندنش در رحم براى مادر خطر داشته باشد بايد به آسانترين راه او را بيرون آورند، و چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند اشكال ندارد. ولى بايد به وسيله شوهرش اگر اهل فن است يا زنى كه اهل فن باشد او را بيرون بياورند، و اگر ممكن نيست مرد محرمى كه اهل فن باشد و اگر آنهم ممكن نشود، مرد نامحرمى كه اهل فن باشد بچه را بيرون بياورد،و در صورتى كه آنهم پيدا نشود كسى كه اهل فن نباشد مى تواند بچه را بيرون آورد.

مسأله 634 ـ هر گاه مادر بميرد و بچه در شكمش زنده باشد اگر چه اميد زنده ماندن طفل را نداشته باشند، بايد به وسيله كسانى كه در مسأله پيش گفته شد، پهلوى چپ او را بشكافند و بچه را بيرون آورند و دوباره بدوزند.

 

مستحبات دفن

مسأله 635 ـ مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود كنند و ميت را در نزديكترين قبرستان دفن نمايند، مگر آنكه قبرستان دورتر از جهتى بهتر باشد، مثل آنكه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، يا مردم براى فاتحه اهل قبور بيشتر به آنجا بروند و نيز مستحب است جنازه را در چند ذرعى قبر، زمين بگذارند و با سه مرتبه كم كم ببرند و در هر مرتبه زمين بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر كنند، و اگر ميت مرد است در دفعه سوم طورى زمين بگذارند كه سر او طرف پائين قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمايند، و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند، و در موقع وارد كردن پارچه اى روى قبر بگيرند. و نيز مستحب است جنازه را به آرامى از تابوت بگيرند و وارد قبر كنند، و دعاهائى كه دستور داده شده پيش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنكه ميت را در لحد گذاشتند گره هاى كفن را باز كنند، و صورت ميت را را روى خاك بگذارند و بالشى از خاك زير سر او بسازند، و پشت ميت خشت خام يا كلوخى بگذارند كه ميت به پشت بر نگردد. و پيش از آنكه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست ميت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ ميت بگذارند و دهان را نزديك گوش او ببرند و به شدت حركتش دهند و سه مرتبه بگويند:

اسمع افهم يا فُلان بن فلان و بجاى فلان بن فلان اسم ميت و پدرش را بگويند مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش على است سه مرتبه بگويند، اسمع افهم يا محمد بن على پس از آن بگويند:

هل انت على العهد الذى فارقتنا عليه من شهادة ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و ان محمداً صلى الله عليه و آله عبده و رسوله و سيد النبيين و خاتم المرسلين و ان عليا أمير المؤمنين و سيد الوصيين و امام افترض الله طاعته على العالمين و ان الحسن و الحسين و على بن الحسين و محمدبن على و جعفربن محمد و موسى ابن جعفر و على بن موسى و محمدبن على و على بن محمد و الحسن بن على و القائم الحجة المهدى صلوات الله عليهم أئمة المؤمنين و حجج الله على الخلق أجمعين و أئمتك أئمة هدى ابرار يا فلان بن فلان و بجاى فلان بن فلان اسم ميت و پدرش را بگويد و بعد بگويد: اذا أتاك الملكان المقربان رسولين من عندالله تبارك و تعالى و سئلاك عن ربك و عن نبيك و عن دينك و عن كتابك و عن قبلتك و عن ائمتك فلاتخف و لا تحزن و قل فى جوابهما الله ربى و محمد صلى الله عليه و آله نبيى و الاسلام دينى و القرآن كتابى و الكعبه قبلتى و أميرالمؤمنين على بن ابى طالب امامى و الحسن بن على المجتبى امامى و الحسين بن على الشهيد بكربلاء امامى و على زين العابدين امامى و محمد الباقر امامى و جعفر الصادق امامى و موسى الكاظم امامى و على الرضا امامى ومحمد الجواد امامى و على الهادى امامى و الحسن العسكرى امامى و الحجة المنتظر امامى هؤلاء صلوات الله عليهم اجمعين ائمتى و سادتى و قادتى و شفعائى بهم أتولى و من اعدائهم أتبرأ فى الدنيا و الاخرة ثم اعلم يا فلان بن فلان(به جاى فلان بن فلان اسم ميت و پدرش را بگويد بعد بگويد) أن الله تبارك و تعالى نعم الرب و ان محمد صلى الله عليه و آله نعم الرسول و ان على بن ابيطالب و اولاده المعصومين الائمه الاحد عشر نعم الائمه و ان ماجاء به محمد صلى الله عليه و آله حق و ان الموت حق و سئوال منكر و نكير فى القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و الميزان حق و تطائر الكتب حق و ان الجنة حق و ان الساعة أتية لا ريب فيها و ان الله يبعث من فى القبور پس بگويد: أفهمت يا فلان و بجاى فلان اسم ميت را بگويد پس از آن بگويد: ثبتك الله بالقول الثابت و هداك الله الى صراط مستقيم عرّف الله بينك و بين أوليائك فى مستقر من رحمته پس بگويد: اللهُمَّ جاف الارض عن جنبيه و اصعد بروحه اليك ولقّه منك برهانا اللّهُمَّ عفوك عفوك.

مسأله 636 ـ مستحب است كسى كه ميت را در قبر مى گذارد با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد، و از طرف پاى ميت از قبر بيرون بيايد، و غير از خويشان ميت كسانى كه حاضرند با پشت دست خاك بر قبر بريزند و بگويند: إِنّا للهِ وَ انّا اِلَيْهِ راجِعُونَ اگر ميت زن است كسى كه با او محرم مى باشد او را در قبر بگذارد، و اگر محرمى نباشد خويشانش او را در قبر بگذارند.

مسأله 637 ـ مستحب است قبر را مربع يا مستطيل بسازند، و به اندازه چهار انگشت از زمين بلند كنند و نشانه اى روى آن بگذارند كه اشتباه نشود، و روى قبر آب بپاشند و بعد از پاشيدن آب كسانى كه حاضرند دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز كرده در خاك فرو برند و هفت مرتبه سوره مباركه انا انزلناه بخوانند و براى ميت طلب آمرزش كنند و اين دعا را بخوانند:

اللّهُمَّ جاف الارض عن جنبيه و اصعد اليك روحه و لقّه منك رضوانا و اسكن قبره من رحمتك ما تغنيه به عن رحمة من سواك.

مسأله 638 ـ پس از رفتن كسانى كه تشييع جنازه كرده اند، مستحب است ولى ميت يا كسى كه از طرف ولى اجازه دارد، دعاهائى را كه دستور داده شده به ميت تلقين كند.

مسأله 639 ـ بعد از دفن، مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتى دهند، ولى اگر مدتى گذشته است كه به واسطه سر سلامتى دادن، مصيبت يادشان مى آيد ترك آن بهتر است، و نيز مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميت غذا بفرستند، و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.

مسأله 640 ـ مستحب است انسان در مرگ خويشان مخصوصاً در مرگ فرزند صبر كند، و هر وقت ميت را ياد مى كند انا لله و انا اليه راجعون بگويد، و براى ميت قرآن بخواند، و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد، و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.

مسأله 641 ـ جايز نيست انسان در مرگ كسى صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.

مسأله 642 ـ پاره كردن يقه در مرگ غير پدر و برادر جايز نيست، ولى در مصيبت آنان يقه پاره كردن جايز است، اگر چه احوط ترك آن است.

مسأله 643 ـ اگر زن در عزاى ميت صورت خود را بخراشد و خون يا موى خود را بكند، بايد يك بنده آزاد كند يا ده فقير را طعام دهد و يا آنها را بپوشاند، و همچنين است اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه يا لباس خود را پاره كند.

مسأله 644 ـ احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميت، صدا را خيلى بلند نكند.

نماز وحشت

مسأله 645 ـ در شب اول دفن سه نحو روايت شده:

اول ـ آنكه دو ركعت نماز بخوانند و در ركعت اول بعد از حمد يك مرتبه آية الكرسى، و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره إنّا أنزلناه بخوانند و بعد از سلام نماز بگويند: اَللّهُمَّ صلّ على محمّد و آل محمّد و ابعث ثوابها الى قبر فلان، و بجاى كلمه فلان اسم ميت را بگويند.

دوم ـ آنكه در ركعت اول بعد از حمد دو مرتبه قل هو الله و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه الهيكم التكاثر بخوانند و بعد از سلام اللهم، تا آخر بخوانند.

سوم ـ مثل دوم باضافه آية الكرسى در ركعت اوّل.

مسأله 646 ـ نماز وحشت را در هر موقع از شب اول دفن مى شود خواند ولى بهتر است در اول شب، بعد از نماز عشا خوانده شود.

مسأله 647 ـ اگر بخواهند ميت را به شهر دورى ببرند، يا به جهت ديگر دفن او تأخير بيفتد، بايد نماز وحشت را تا شب اول دفن او تأخير بيندازند.

نبش قبر

مسأله 648 ـ نبش قبر مسلمان، يعنى شكافتن قبر او اگر چه طفل يا ديوانه باشد حرام است، ولى اگر بدنش از بين رفته و خاك شده باشد اشكال ندارد.

مسأله 649 ـ نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگر چه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.

مسأله 650 ـ شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست: اول آنكه ميت در زمين غصبى دفن شده باشد و مالك زمين راضى نشود كه در آنجا بماند. دوم آنكه كفن يا چيز ديگرى كه با ميت دفن شده غصبى باشد و صاحب آن راضى نشود كه در قبر بماند و همچنين است اگر چيزى از مال خود ميت كه بورثه او رسيده با او دفن شده باشد و ورثه راضى نشوند كه آن چيز در قبر بماند، ولى اگر وصيت كرده باشد كه دعا يا قرآن يا انگشترى را با او دفن كنند، براى بيرون آوردن اينها نمى توانند قبر را بشكافند. سوم آنكه ميت بى غسل يا بى كفن دفن شده باشد، يا بفهمند غسلش باطل بوده، يا به غير دستور شرع كفن شده، يا در قبر او را رو به قبله نگذاشته اند. چهارم آنكه براى ثابت شدن حقى بخواهند بدن ميت را ببينند. پنجم آنكه ميت را در جائى كه بى احترامى به اوست مثل قبرستان كفار يا جائى كه كثافات و خاكروبه مى ريزند دفن كرده باشند. ششم آنكه براى يك مطلب شرعى كه اهميت آن از شكافتن قبر بيشتر است قبر را بشكافند، مثلاً بخواهند بچه زنده را از شكم زن حامله اى كه دفنش كرده اند بيرون آورند. هفتم آنكه بترسند درنده اى بدن ميت را پاره كند، يا سيل او را ببرد، يا دشمن بيرون آورد. هشتم آنكه قسمتى از بدن ميت را كه با او دفن نشده بخواهند دفن كنند، ولى احتياط واجب آنست كه آن قسمت از بدن را طورى در قبر بگذارند كه بدن ميت ديده نشود. و جواز نبش در موارد مذكوره در صورتى است كه موجب هتك ميت نباشد و چنانچه موجب هتك و بيرون آمدن بوى او يا جدا شدن اعضاى او مثلاً باشد بايد ملاحظه اهم را نمود.