وضوى ارتماسى
مسأله 267 ـ وضوى ارتماسى آن است كه انسان صورت و دستها را در آب فرو برد و به قصد وضو بيرون آورد. و اگر موقعى كه دست ها را در آب فرو مى برد نيت وضو كند و تا وقتى كه آنها را از آب بيرون مى آورد و ريزش آب تمام مى شود به قصد وضو باشد، وضوى او صحيح است و نيز اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو كند و تا وقتى كه ريزش آب تمام مى شود، به قصد وضو باشد، وضوى او صحيح مى باشد. و همچنين است اگر دست راست رابه قصد وضو در آب فرو ببرد، و دست چپ را به قصد وضو به غير ارتماس بشويد. مسأله 268 ـ در وضوى ارتماسى هم بايد صورت و دستها از بالا به پائين شسته شود، پس اگر وقتى كه صورت و دستها را در آب فرو مى برد قصد وضو كند بايد صورت را از طرف پيشانى و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد. و اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو كند، بايد صورت را از طرف پيشانى و دستها را از طرف آرنج بيرون آورد. مسأله 269 ـ اگر وضوى بعضى از اعضاء را ارتماسى و بعضى را غير ارتماسى انجام دهد اشكال ندارد.دعاهائى كه موقع وضو گرفتن مستحب است
مسأله 270 ـ كسى كه وضو مى گيرد مستحب است موقعى كه نگاهش به آب مى افتد بگويد: بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ والْحَمْدُ للهِ الَّذى جَعَلَ الْماءَ طَهُوراً وَ لَمْ يَجْعَلْه نَجِساً و موقعى كه پيش از وضو دست خود را مى شويد بگويد: اَللّهُمَّ اجْعَلنى مِنَ التوَّ ابينَ وَاجْعَلْنى مِنَ المُتَطهِّرينَ و در وقت مضمضه كردن يعنى آب در دهان گرداندن بگويد: اَللّهُمَّ لَقِّنى حُجَّتى يَومْ اَلقْاكَ وَ اَطْلِقْ لِسانى بِذِكرِكَ و در وقت استنشاق يعنى آب در بينى كردن بگويد: اَللّهُمَّ لا تُحَرِّمْ عَلَىَّ ريحَ الْجَنَّةِ وَ اجْعَلْنى مِمَّنْ يَشَمُّ ريحَها وَ رَوْحَها وَطيبَها و در موقع شستن رو بگويد: اَللّهُمَّ بَيِّضْ وَجْهى يَوْمَ تَسْوَدُّفيه الْوُجوُهُ وَ لا تُسَوِّدْ وَجْهى يَوْمَ تَبْيَضُّ فيهِ الْوجُوهُ و در وقت شستن دست راست بخواند : اَللّهُمَّ اَعْطِنى كِتابى بِيَمينى وَالْخُلْدَ فى الجَنانِ بِيَسارى وَ حاسِبْنى حِساباً يَسيراً و موقع شستن دست چپ بگويد : اَللّهُمَّ لا تُعْطنى كِتابِى بِشِمالى وَلا مِنْ وَراءِ ظَهرى وَ لا تَجعَلها مَغْلُولَةً اِلى عُنُقى وَ اَعوُذُ بِكَ مِنْ مُقَطَّعاتِ النيّرانِ و موقعى كه سر را مسح مى كند بگويد: اَللّهُمَّ غَشِّنى بِرَحْمَتِكَ وَ بَرَكاتِكَ وَ عَفْوِكَ و در وقت مسح پا بخواند: اَللّهُمَّ ثَبِّتْنى عَلى الصِّراطِ يَومَ تَزِلُّ فيهِ الاَْقْدامُ وَ اجْعَلْ سَعيْى فى ما يُرضيكَ عَنِّى ياذَا الْجَلالِ وَ الاِْكْرامِ.شرائط وضــو
شرائط صحيح بودن وضو سيزده چيز است: شرط اول ـ آنكه آب وضو پاك باشد. شرط دوم ـ آنكه آب وضو مطلق باشد. مسأله 271 ـ وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگر چه انسان نجس بودن يا مضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد، و اگر با آن وضو نمازى هم خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند. مسأله 272 ـ اگر غير از آب گل آلود مضاف آب ديگرى براى وضو ندارد چنانچه وقت نماز تنگ است بايد تيمم كند و اگر وقت دارد، احتياط واجب آن است كه صبر كند تا آب صاف شود و وضو بگيرد. شرط سوم ـ آنكه آب وضو و فضائى كه در آن وضو مى گيرد مباح باشد. مسأله 273 ـ وضو با آب غصبى و با آبى كه معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه حرام و باطل است. و نيز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاى غصبى بريزد، چنانچه در غير آنجا نتواند وضو بگيرد وضوى او باطل مى باشد بلكه اگر در غير آنجا هم بتواند وضو بگيرد صحت وضويش، محل اشكال است. مسأله 274 ـ وضو گرفتن از حوض مدرسه اى كه انسان نمى داند آن حوض را براى همه مردم وقف كرده اند يا براى محصلين همان مدرسه، در صورتى كه معمولاً مردم از آب آن وضو بگيرند و عمل ايشان، كشف از تعميم وقف كند اشكال ندارد. مسأله 275 ـ كسى كه نمى خواهد در مسجدى نماز بخواند اگر نداند حوض آن را براى همه مردموقف كرده اند يا براى كسانى كه در آنجا نماز مى خوانند، نمى تواند از حوض آن وضو بگيرد، ولى اگر معمولاً كسانى هم كه نمى خواهند در آنجا نماز بخوانند از حوض آن وضو مى گيرند و اين عملشان كاشف از تعميم وقف باشد، مى تواند از حوض آن وضو بگيرد. مسأله 276 ـ وضو گرفتن از حوض تيمچه ها و مسافرخانه ها و مانند اينها براى كسانى كه ساكن آنجاها نيستند، در صورتى صحيح است كه معمولاً كسانى هم كه ساكن آنجاهانيستند، با آب آنها وضو بگيرند، بشرط آنكه وضو گرفتن آنها كشف از تعميم وقف كند. مسأله 277 ـ وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگر چه انسان نداند كه صاحبان آنها راضى هستند اشكال ندارد، ولى اگر صاحبان آنها از وضو گرفتن نهى كنند بلكه با احتمال عقلائى به كراهت آنها احتياط واجب آن است كه با آب آنها وضو نگيرند. مسأله 278 ـ اگر فراموش كند آب، غصبى است و با آن وضو بگيرد صحيح است، ولى كسى كه خودش آب را غصب كرده اگر غصبى بودن آنرا فراموش كند و وضو بگيرد گر چه حكم به بطلان وضويش نمى توان كرد، لكن احوط آن است كه به آن وضو اكتفا نكند. شرط چهارم ـ آنكه ظرف آب وضو مباح باشد. شرط پنجم ـ آنكه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد. مسأله 279 ـ اگر آب وضو در ظرف غصبى يا طلا و نقره است و غير از آن آب ديگرى ندارد بايد تيمم كند و نمى تواند با آب آنها وضو بگيرد، و اگر آب ديگرى دارد چنانچه در ظرف غصبى يا طلا و نقره وضوى ارتماسى بگيرد يا با آنها آب را به صورت و دستها بريزد وضوى او باطل است، و در صورتى كه با مشت يا چيز ديگر آب را از آنها بردارد و به صورت و دستها بريزد وضوى او صحيح است. مسأله 280 ـ احتياط مستحب آن است، در حوضى كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبى است چنانچه عرفاً تصرف در آن نباشد، وضو نگيرد. مسأله 281 ـ اگر در صحن يكى از امامان يا امامزادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براى قبرستان وقف كرده اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد. شرط ششم ـ آنكه اعضاء وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد. مسأله 282 ـ اگر پيش از تمام شدن وضو، جائى را كه شسته يا مسح كرده نجس شود، وضو صحيح است. مسأله 283 ـ اگر غير از اعضاء وضو جائى از بدن نجس باشد وضو صحيح است. ولى اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نكرده باشد، احتياط مستحب آن است كه اول آنرا تطهير كند بعد وضو بگيرد. مسأله 284 ـ اگر يكى از اعضاء وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آنجا را آب كشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاك بودن و نجس بودن آنجا نبوده سزاوار نيست ترك احتياط به اعاده وضو و اگر مى داند ملتفت بوده، يا شك دارد كه ملتفت بوده يا نه وضو صحيح است، و در هر صورت جائى را كه نجس بوده بايد آب بكشد. مسأله 285 ـ اگر در صورت يا دستها بريدگى يا زخمى است كه خون آن بند نمى آيد و آب براى آن ضرر ندارد، بايد در آب كر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه خون بند بيايد، بعد به دستورى كه گفته شد وضوى ارتماسى بگيرد. شرط هفتم ـ آنكه وقت براى وضو و نماز كافى باشد. مسأله 286 ـ هر گاه وقت به قدرى تنگ است كه اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود بايد تيمم كند، ولى اگر براى وضو و تيمم يك اندازه وقت لازم است بايد وضو بگيرد. مسأله 287 ـ كسى كه در تنگى وقت نماز بايد تيمم كند، اگر به قصد قربت يا براى كار مستحبى مثل خواندن قرآن وضو بگيرد صحيح است. و اگر براى خواندن آن نماز وضو بگيرد باطل است. شرط هشتم ـ آنكه به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد، و اگر براى خنك شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد، باطل است. مسأله 288 ـ لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند ولى بايد در تمام وضو متوجه باشد كه وضو مى گيرد، به طورى كه اگر از او بپرسند چه مى كنى بگويد وضو مى گيرم. شرط نهم ـ آنكه وضو را به ترتيبى كه گفته شد بجا آورد يعنى اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد و بايد پاى چپ را بعد از پاى راست مسح كند و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد باطل است. شرط دهم ـ آنكه كارهاى وضو را پشت سر هم انجام دهد. مسأله 289 ـ اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه وقتى مى خواهد جائى را بشويد يا مسح كند رطوبت جاهائى كه پيش از آن شسته يا مسح كرده خشك شده باشد وضو باطل است، و اگر فقط رطوبت جائى كه جلوتر از محلى است كه مى خواهد بشويد يا مسح كند، خشك شده باشد مثلاً موقعى كه مى خواهد دست چپ را بشويد رطوبت دست راست خشك شده باشد و صورت تر باشد، احتياط واجب آن است كه وضو را از سر بگيرد. مسأله 290 ـ اگر كارهاى وضو را پشت سرهم به جا آورد ولى به واسطه گرماى هوا يا حرارت زياد بدن و مانند اينها رطوبت خشك شود وضوى او صحيح است. مسأله 291 ـ راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح كند وضوى او صحيح است. شرط يازدهم ـ آنكه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد و اگر ديگرى او را وضو دهد، يا در رساندن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او كمك نمايد، وضو باطل است. مسأله 292 ـ كسى كه نمى تواند وضو بگيرد بايد نائب بگيرد، كه او را وضو دهد. و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتى كه بتواند بايد بدهد، ولى بايد خود او نيت وضو كند و با دست خود مسح نمايد، و اگر نمى تواند بايد نائبش دست او را بگيرد و به جاى مسح او بكشد، و اگر اين هم ممكن نيست بايد از دست او رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح كنند. مسأله 293 ـ هر كدام از كارهاى وضو را كه مى تواند به تنهائى انجام دهد، نبايد در آن كمك بگيرد. شرط دوازدهم ـ آنكه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد. مسأله 294 ـ كسى كه مى ترسد اگر وضو بگيرد مريض شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نبايد وضو بگيرد، ولى اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد، اگر چه بعد بفهمد ضرر داشته وضوى او صحيح است. مسأله 295 ـ اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است ضرر ندارد و بيشتر از آن ضرر دارد، بايد با همان مقدار وضو بگيرد. شرط سيزدهم ـ آنكه در اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب نباشد. مسأله 296 ـ اگر مى داند چيزى به اعضاء وضو چسبيده ولى شك دارد كه از رسيدن آب جلوگيرى مى كند يا نه، بايد آنرا برطرف كند يا آب را به زير آن برساند. مسأله 297 ـ اگر زير ناخن چرك باشد وضو اشكال ندارد، ولى اگر ناخن را بگيرند بايد براى وضو آن چرك را برطرف كنند، و نيز اگر ناخن بيشتر از معمول بلند باشد، بايد چرك زير مقدارى را كه از معمول بلندتر است برطرف نمايند. مسأله 298 ـ اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگر برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن كافى است و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست، بلكه اگر پوست يك قسمت آن كنده شود، لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند، ولى چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن مى چسبد و گاهى بلند مى شود، بايد آنرا قطع كند يا آب را به زير آن برساند. مسأله 299 ـ اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد مثل آنكه بعد از گل كارى شك كند گل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسى كند، يا به قدرى دست بمالد كه اطمينان پيدا كند كه اگر بوده برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است. مسأله 300 ـ جائى را كه بايد شست و مسح كرد هر قدر چرك باشد، اگر چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد اشكال ندارد، و همچنين است اگر بعد از گچ كارى و مانند آن چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمى نمايد بر دست بماند، ولى اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مى رسد يا نه يا مسح بر بشره مى شود يا نه بايد آنها را برطرف كند. مسأله 301 ـ اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاء وضو مانعى از رسيدن آب هست وبعد از وضو شك كند كه در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، وضوى او صحيح است. مسأله 302 ـ اگر در بعضى از اعضاء وضو مانعى باشد كه گاهى آب به خودى خود زير آن مى رسد و گاهى نمى رسد و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يانه، چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسيدن آب به زير آن نبوده سزاوار نيست ترك احتياط به اعاده وضو. مسأله 303 ـ اگر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاء وضو ببيند و نداند موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده وضوى او صحيح است، ولى اگر بداند كه در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، سزاوار نيست ترك احتياط به اعاده وضو. مسأله 304 ـ اگر بعد از وضو شك كند چيزى كه مانع رسيدن آب است در اعضاء وضو بوده يا نه، وضو صحيح است.احكام وضــو
مسأله 305 ـ كسى كه در كارهاى وضو و شرائط آن مثل پاك بودن آب و غصبى نبودن آن خيلى شك مى كند، بايد به شك خود اعتنا نكند. مسأله 306 ـ اگر شك كند كه وضوى او باطل شده يا نه بنا مى گذارد كه وضوى او باقيست، ولى اگر بعد از بول استبراء نكرده و وضو گرفته باشد و بعد از وضو رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند بول است يا چيز ديگر وضوى او باطل است. مسأله 307 ـ كسى كه شك دارد وضو گرفته يا نه بايد وضو بگيرد. مسأله 308 ـ كسى كه مى داند وضو گرفته و حدثى هم از او سر زده، مثلاً بول كرده، اگر نداند كدام جلوتر بوده، چنانچه پيش از نماز است بايد وضو بگيرد، و اگر در بين نماز است بايد نماز را بشكند و وضو بگيرد، و اگر بعد از نماز است نمازى كه خوانده صحيح است و براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد. مسأله 309 ـ اگر بعد از وضو يا در بين آن يقين كند كه بعضى جاها را نشسته يا مسح نكرده است، چنانچه رطوبت جاهائى كه پيش از آن است خشك شده، بايد دوباره وضو بگيرد، و اگر خشك نشده بايد جائى را كه فراموش كرده و آنچه بعد از آن است بشويد يا مسح كند، و اگر در بين وضو در شستن يا مسح كردن جائى شك كند بايد بهمين دستور عمل نمايد. مسأله 310 ـ اگر بعد از نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه نماز او صحيح است، ولى بايد براى نمازهاى بعد وضو بگيرد. مسأله 311 ـ اگر در بين نماز شك كند كه وضو گرفته يا نه، نماز او باطل است و بايد وضو بگيرد و نماز را بخواند. مسأله 312 ـ اگر بعد از نماز شك كند، كه قبل از نماز وضوى او باطل شده يا بعد از نماز، نمازى كه خوانده صحيح است. مسأله 313 ـ اگر انسان مرضى دارد كه بول او قطره قطره مى ريزد يا نمى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى كند، چنانچه يقين دارد كه از اول وقت نماز تا آخر آن به مقدار وضو گرفتن و نماز خواندن مهلت پيدا مى كند، بايد نماز را در وقتى كه مهلت پيدا مى كند بخواند. و اگر مهلت او به مقدار كارهاى واجب نماز است، بايد در وقتى كه مهلت دارد، فقط كارهاى واجب نماز را به جا آورد، و كارهاى مستحب آن مانند اذان و اقامه و قنوت را ترك نمايد. مسأله 314 ـ اگر به مقدار وضو و نماز مهلت پيدا نمى كند و در بين نماز چند دفعه بول يا غائط از او خارج مى شود، كه اگر بخواهد بعد از هر دفعه وضو بگيرد سخت نيست، بايد ظرف آبى پهلوى خود بگذارد و هر وقت بول يا غائط از او خارج شد، فوراً وضو بگيرد، و بقيه نماز را بخواند، و احتياط مستحب آن است كه همان نماز را دوباره با يك وضو بخواند، و اگر در بين آن نماز وضوى او باطل شد اعتنا نكند. مسأله 315 ـ كسى كه بول يا غائط طورى پى درپى از او خارج مى شود كه وضو گرفتن بعد از هر دفعه براى او سخت است، اگر بتواند مقدارى از نماز را با وضو بخواند، بايد براى هر نماز يك وضو بگيرد. مسأله 316 ـ كسى كه بول يا غائط پى درپى از او خارج مى شود اگر نتواند هيچ مقدار از نماز را با وضو بخواند، احتياط واجب آن است كه براى هر نماز يك وضو بگيرد. مسأله 317 ـ اگر مرضى دارد كه نمى تواند از خارج شدن باد جلوگيرى كند، بايد به وظيفه كسانى كه نمى توانند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كنند عمل نمايد. مسأله 318 ـ كسى كه بول يا غائط پى درپى از او خارج مى شود، بايد براى هر نمازى وضو بگيرد و فوراً مشغول نماز شود، ولى براى آوردن سجده و تشهد فراموش شده و نماز احتياط كه بايد بعد از نماز انجام داد، در صورتى كه آنها را بعد از نماز فوراً بجا بياورد، وضو گرفتن لازم نيست، ولكن احتياط در خصوص نماز احتياطى ترك نشود. مسأله 319 ـ كسى كه بول او قطره قطره مى ريزد بايد براى نماز به وسيله كيسه اى كه در آن، پنبه يا چيز ديگرى است كه از رسيدن بول به جاهاى ديگر جلوگيرى مى كند، خود را حفظ نمايد، و احتياط واجب آن است كه پيش از هر نماز مخرج بول را كه نجس شده آب بكشد، و نيز كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن غائط خوددارى كند، چنانچه ممكن باشد بايد به مقدار نماز از رسيدن غائط به جاهاى ديگر جلوگيرى نمايد، و احتياط واجب آن است كه اگر مشقّت ندارد، براى هر نماز مخرج غائط را آب بكشد. مسأله 320 ـ كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند در صورتى كه ممكن باشد، بايد به مقدار نماز از خارج شدن بول و غائط جلوگيرى نمايد اگر چه خرج داشته باشد، بلكه اگر مرض او به آسانى معالجه شود احتياط واجب آن است كه خود را معالجه نمايد. مسأله 321 ـ كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند بعد از آنكه مرض او خوب شد، لازم نيست نمازهائى را كه در وقت مرض مطابق وظيفه اش خوانده قضا نمايد، ولى اگر در بين وقت نماز مرض او خوب شود، بايد نمازى را كه در آن وقت خوانده دوباره بخواند.چيزهائى كه بايد براى آنها وضو گرفت
مسأله 322 ـ براى شش چيز وضو گرفتن واجب است: اول ـ براى نمازهاى واجب غير از نماز ميت. دوم ـ براى سجده و تشهد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز حدثى از او سرزده مثلاً بول كرده باشد، و از براى سجده سهو، واجب نيست وضو بگيرد، لكن اگر رجاءاً بگيرد خوب است. سوم ـ براى طواف واجب خانه كعبه. چهارم ـ اگر نذر يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد. پنجم ـ اگر نذر كرده باشد كه جائى از بدن خود را به خط قرآن برساند. ششم ـ براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده، يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن در صورتى كه مجبور باشد، دست يا جاى ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بى احترامى به قرآن است، بايد بدون اينكه وضو بگيرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، يا اگر نجس شده آب بكشد. مسأله 323 ـ مسّ نمودن خط قرآن، يعنى رساندن جائى از بدن به خط قرآن براى كسى كه وضو ندارد حرام است، و احتياط واجب آن است كه موى خود را هم به خط قرآن نرساند، مگر آنكه بلند باشد، ولى اگر قرآن را به زبان فارسى يا به زبان ديگر ترجمه كنند مس آن اشكال ندارد. مسأله 324 ـ جلوگيرى بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست، ولى اگر مس نمودن آنان بى احترامى به قرآن باشد، بايد از آنان جلوگيرى كنند. مسأله 325 ـ كسى كه وضو ندارد، بنابر احتياط واجب حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانى نوشته شده باشد، مس نمايد، و احتياط مستحب آن است كه اسم مبارك پيغمبر و امام و حضرت زهرا عليهم السلام را هم مس ننمايد. مسأله 326 ـ اگر پيش از وقت نماز به قصد اينكه با طهارت باشد، وضو بگيرد يا غسل كند صحيح است، و نزديك وقت نماز هم اگر به قصد مهيّا بودن براى نماز وضو بگيرد اشكال ندارد. مسأله 327 ـ كسى كه يقين دارد وقت داخل شده اگر نيت وضوى واجب كند و بعد از وضو بفهمد وقت داخل نشده، وضوى او صحيح است. مسأله 328 ـ مستحب است انسان براى نماز ميت و زيارت اهل قبور و رفتن به مسجد و حرم امامان عليهم السلام وضو بگيرد، و همچنين براى همراه داشتن قرآن و خواندن و نوشتن آن و نيز براى مسّ حاشيه قرآن و براى خوابيدن وضو گرفتن مستحب است، و نيز مستحب است كسى كه وضو دارد دوباره وضو بگيرد، و اگر براى يكى از اين كارها وضو بگيرد، مى تواند هر كارى را كه بايد با وضو انجام داد به جا آورد، مثلاً مى تواند با آن وضو نماز بخواند.چيزهائى كه وضو را باطل مى كند
مسأله 329 ـ هفت چيز وضو را باطل مى كند: اول ـ بول. دوم ـ غائط. سوم ـ باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج شود. چهارم ـ خوابى كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود ولى اگر چشم نبيند و گوش بشنود وضو باطل نمى شود. پنجم ـ چيزهائى كه عقل را از بين مى برد مانند ديوانگى و مستى و بيهوشى. ششم ـ استحاضه زنان كه بعداً گفته مى شود. هفتم ـ كارى كه براى آن بايد غسل كرد مانند جنابت.احكام وضوى جبيره
چيزى كه با آن زخم و شكستگى را مى بندند و دوائى كه روى زخم و مانند آن مى گذارند جبيره ناميده مى شود. مسأله 330 ـ اگر در يكى از جاهاى وضو زخم يا دمل يا شكستگى باشد چنانچه روى آن باز است و آب براى آن ضرر ندارد، بايد به طور معمول وضو گرفت. مسأله 331 ـ اگر زخم يا دمل يا شكستگى در صورت و دستها است و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد، چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد، احتياط واجب آن است كه دست تر بر آن بكشد، و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم نجس است و نمى شود آب كشيد، بايد اطراف زخم را به طورى كه در وضو گفته شد، از بالا به پائين بشويد، و بنابر احتياط واجب پارچه پاكى روى زخم بگذارد و دست تر روى آن بكشد، و اگر گذاشتن پارچه هم ممكن نيست بايد اطراف زخم را بشويد، و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد مسأله 332 ـ اگر زخم يا دمل يا شكستگى در جلوى سر يا روى پاها است و روى آن باز است، چنانچه نتواند آنرا مسح كند، بايد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را باترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند، و اگر گذاشتن پارچه ممكن نباشد مسح لازم نيست، ولى بايد بعد از وضو تيمم نمايد. مسأله 333 ـ اگر روى دمل يا زخم يا شكستگى بسته باشد چنانچه باز كردن آن ممكن است و آب هم براى آن ضرر ندارد، بايد باز كند و وضو بگيرد چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد، يا جلوى سر و روى پاها. مسأله 334 ـ اگر زخم يا دمل يا شكستگى در صورت يا دستها باشد و بشود روى آنرا باز كرد، چنانچه ريختن آب روى آن ضرر دارد و كشيدن دست تر ضرر ندارد، احتياط واجب آن است كه دست تر روى آن بكشد و بعد پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را هم دست تر بكشد. مسأله 335 ـ اگر نمى شود روى زخم را باز كرد ولى زخم و چيزى كه روى آن گذاشته پاك است و رسانيدن آب به زخم ممكن است و ضرر هم ندارد، بايد آب را به روى زخم برساند، و اگر زخم يا چيزى كه روى آن گذاشته نجس است، چنانچه آب كشيدن آن و رساندن آب بروى زخم ممكن باشد، بايد آن را آب بكشد و موقع وضو آب را به زخم برساند، و در صورتى كه آب براى زخم ضرر دارد، يا آنكه رساندن آب بروى زخم ممكن نيست، يا زخم نجس است و نمى شود آنرا آب كشيد، بايد اطراف زخم را بشويد و اگر جبيره پاك است، روى آنرا مسح كند و اگر جبيره نجس است، يا نمى شود روى آنرا دست تر كشيد، مثلاً دوائى است كه به دست مى چسبد، پارچه پاكى را به طورى كه جزء جبيره حساب شود، روى آن بگذارد و دست تر روى آن بكشد، و اگر اين هم ممكن نيست، احتياط واجب آن است كه وضو بگيرد و تيمم هم بنمايد. مسأله 336 ـ اگر جبيره تمام صورت يا تمام يكى از دستها يا تمام هر دو دست را گرفته باشد، بايد وضوى جبيره اى بگيرد، و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد. مسأله 337 ـ اگر جبيره تمام اعضاء وضو را گرفته باشد، بنابر احتياط واجب بايد وضوى جبيره اى بگيرد و تيمم هم بنمايد. مسأله 338 ـ كسى كه در كف دست و انگشتها جبيره دارد و در موقع وضو دست تر روى آن كشيده است، بايد سر و پا را با همان رطوبت مسح كند. مسأله 339 ـ اگر جبيره تمام پهناى روى پا را گرفته ولى مقدارى از طرف انگشتان و مقدارى از طرف بالاى پا باز است، بايد جاهائى كه باز است روى پا را و جائى كه جبيره است روى جبيره را مسح كند. مسأله 340 ـ اگر در صورت يا دستها چند جبيره باشد، بايد بين آنها را بشويد و اگر جبيره ها در سر يا روى پاها باشد، بايد بين آنها را مسح كند و در جاهائى كه جبيره است بايد به دستور جبيره عمل نمايد. مسأله 341 ـ اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نيست بايد به دستور جبيره عمل كند، و بنا بر احتياط واجب تيمم هم بنمايد، و اگر برداشتن جبيره ممكن است بايد جبيره را بر دارد، پس اگر زخم در صورت و دستها است اطراف آن را بشويد، و اگر در سر يا روى پاها است اطراف آن را مسح كند و براى جاى زخم به دستور جبيره عمل نمايد. مسأله 342 ـ اگر در جاى وضو زخم و جراحت و شكستگى نيست، ولى به جهت ديگرى آب براى آن ضرر دارد، بايد تيمم كند و احتياط مستحب آنست كه وضوى جبيره اى هم بگيرد. مسأله 343 ـ اگر جائى از اعضاء وضو را رگ زده است و نمى تواند آن را آب بكشد يا آب براى آن ضرر دارد، بايد به دستور جبيره عمل كند. مسأله 344 ـ اگر در جاى وضو يا غسل چيزى چسبيده است كه برداشتن آن ممكن نيست، يا به قدرى مشقت دارد كه نمى شود تحمل كرد، بايد به دستور جبيره عمل كند، و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد. مسأله 345 ـ غسل جبيره اى مثل وضوى جبيره اى است، ولى احوط وجوبى آنست كه آنرا ترتيبى بجا آورند، هر چند بتوانند غسل ارتماسى را با شرائطى كه از جمله آنها است پاك بودن عضو و ضرر نداشتن آب از براى او انجام دهند، و اما اگر نتوانند شرائط غسل ارتماسى را تحصيل كنند، متعين ترتيبى است. مسأله 346 ـ كسى كه وظيفه او تيمم است اگر در بعضى از جاهاى تيمم او زخم يا دمل يا شكستگى باشد، بايد به دستور وضوى جبيره اى، تيمم جبيره اى نمايد. مسأله 347 ـ كسى كه بايد با وضو يا غسل جبيره اى نماز بخواند، چنانچه بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف نمى شود، مى تواند در اول وقت نماز بخواند، ولى اگر اميد دارد كه تا آخر وقت عذر او برطرف شود، احتياط واجب بلكه اقوى آن است كه صبر كند و اگر عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو يا غسل جبيره اى بجا آورد. مسأله 348 ـ اگر انسان براى مرضى كه در چشم او است موى چشم خود را بچسباند، بايد وضو و غسل را جبيره اى انجام دهد، و احتياط واجب آنست كه تيمم هم بنمايد. مسأله 349 ـ كسى كه نمى داند وظيفه اش تيمم است يا وضوى جبيره اى، بنابر احتياط واجب بايد هر دو را بجا آورد. مسأله 350 ـ نمازهائى را كه انسان با وضوى جبيره اى خوانده صحيح است. ولى بعد از آنكه عذرش برطرف شد، براى نمازهاى بعد بنابر احتياط واجب بايد وضو بگيرد.